چهارشنبه، فروردین ۳۱، ۱۳۹۰

می‌خواهی بخند... می‌خواهی گریه کن

نهنگی که از وسط "اقیانوس" اومده رو ساحل واسه خودکشی
 وآدمایی که سطل سطل آب می‌ریزن روش
نگاه نهنگه به اون آدما
همون نگاه

۱۰ نظر:

  1. حس بدی داره که میبینی حیوونا هم از زندگی سیر میشن

    پاسخحذف
  2. اینا از کجا میاد تو مغزت !!!!!! که می نویسی

    پاسخحذف
  3. ینی من این پستت رو نخوندم؟؟؟؟
    محاله! چون گودرت همیشه صفره...
    اگه خوندم،چطوری نیومدم اینجا ، با زاویۀ 45 درجه جلو تفکرت ، فهمت ، قلمت خم شم؟؟؟

    پاسخحذف
  4. man chand vaghte inja nayoomadam ? alan hese khoobi daram ke mibinam inja hanooz hamoonghadr doost dashtanie k bood.... manam jozva satl be dasta boodam:(((

    پاسخحذف
  5. جالب می نویسین.طوری که آدم هی میره صفحه های قبلی و آخرش می بینه کلی زمان گذشته و هنوز داره می خونه.

    پاسخحذف
  6. نوشته ها تو خیلی دوس دارم. خیلی وقته میخونمت.
    نمی دونم چرا همش فکر میکردم دختری. تازه اسم پوریا رو خوندم.

    پاسخحذف
  7. پوفففف ! گاییدیمون کاکو

    پاسخحذف
  8. Va cheghadr adama ahmaghan ke ab mirizan rushun
    age mikhas zende bemune ke khodkoshi nemikard
    key adamaye nafahm mikhan in sade tarin chizaro befahman
    lanatia
    hamin

    پاسخحذف