چهارشنبه، دی ۰۸، ۱۳۸۹

بعضي حرفا گفتني نيس

وقتي اينطوري بهت ميگم: شب خوش....
يعني نذار اينجوري بخوابم...
نذار با اين حال بخوابم...
ميفهمي؟!

سه‌شنبه، دی ۰۷، ۱۳۸۹

اندر احوالات قضاوت

هرگز شادي آدمها را از ميزان خنده هايشان نسنجيد

هرگز تنهايي آدمها را از تعداد دوستانشان قضاوت نكنيد

هرگز تحمل آدمها را از ميزان ايستادگي شان تخمين نزنيد

هرگز...

دوشنبه، دی ۰۶، ۱۳۸۹

ما انتظار را خوب ميشناسيم...

بعضي عكسها هميشه هايد ميمانند اما پاك نميشوند
بعضي پست ها هميشه فقط پيش نويسند
و بعضي آدمها هرگز نميفهمند
...و انتظار قوت غالب خيلي چيزهاست


پ.ن: بعضي آهنگها در پلي ليست فقط حضور دارند... اما نميشود سراغشان رفت!

شنبه، دی ۰۴، ۱۳۸۹

تو ميتوني منو از پا درآري

من آدمي رو ميشناسم كه از فرط دلتنگي به كما رفته
حرف ميزنه... راه ميره... ميخنده...
اما هيچي حس نميكنه
هيچي


پ.ن: خيلي از ما اينروزها همين حال را داريم... نه فقط از دلتنگي!

برخورد نزديك از نوع آخر

اگه خيلي دلم تنگ شد ميتونم اسمتو تو گوگل سرچ كنم؟

پنجشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۹

اندر احوالات پايانبندي

رابطه هاي تمام شده را آنقدر كش ندهيد كه با خيانت تمام شود
خصوصا اگر شما اهل خيانت نيستيد
پاره ميشويد


پ.ن: به نقل از گودر حودم . بر خلاف هميشه... مخاطب خاص دارد.

چهارشنبه، دی ۰۱، ۱۳۸۹

يلدا

رفتم تو كوچه
ديدم كوچه خودشو هف قلم بزك كرده
داشتم رد ميشدم پشت چشماشو نازك كرد
يعني ببين با اين برگا چقد خوشگلو تو دل برو شدم...
منم يه نگا بهش انداختمو گفتم:
(ببين! كوچه اي كه صداي تيك و تيك كفشاي پاشنه بلند اون توش نپيچه
حتي با صد قلم سرخاب سفيداب
به لعنت خدا هم نمي ارزه!)
خودش خجالت كشيد و سرشو انداخت پايين

پ.ن:به قول حسين نوروزي: يلدا هم آمد و تو نيامدي...!

دوشنبه، آذر ۲۹، ۱۳۸۹

"حرف" فقط حرف است

وقتي دودلي‌ت را ميبينم...
گفتن "دوستت دارم" هايت، فقط تنهاترم ميكند



پ.ن: وقتي نگات درمونده ي ترديد باشه... ارزش نداره عشق با تاكيد باشه
س.م

یکشنبه، آذر ۲۸، ۱۳۸۹

اندر احوالات تنبلي

تنبلي تنها زماني لذت بخش است كه يك عالمه كار براي انجام داشته باشي.

(جروم كي جروم)

چهارشنبه، آذر ۲۴، ۱۳۸۹

خبرت هست؟!

بعضي مهربوني ها خيلي قيمتي هستن
چون هيچ انتظار و توقعي پشتشون نيس
مثه كشيدن لحاف رو كسي كه ميون خواب اونو از رو خودش كنار زده...


پ.ن: امان از "نامهربوني ديدن"، از اونا كه روشونو تو خواب ميپوشوني...


دوشنبه، آذر ۲۲، ۱۳۸۹

اندر احوالات دلتنگي

اي خاطره ات پونز نوك تيز ته كشفم...
اين صندل رسوايي!...

م.ن

پ.ن: از يك جايي به بعد هر كار كني... نميشود دلتنگي ها را پنهان كرد.

چهارشنبه، آذر ۱۷، ۱۳۸۹

تغيير كرديا!

ژانر اينا كه انگار مجبورن هر وقت ميبيننت يه زِري راجع به تغيير وزنت بزنن.

یکشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۹

پاييز بي باران

لعنت به شهري كه آلودگي هواش از تو موندگارتره.


جمعه، آذر ۰۵، ۱۳۸۹

هايكو

آه و اوه كردنت با ديگرونه
آخ و اوخت با ما
تف به روت

دوشنبه، آذر ۰۱، ۱۳۸۹

بريم بخوابيم عزيزم؟

يكي از برجسته ترين نكات ازدواج اين است كه جوانان را سر شب به رخت خواب ميفرستد.

(ام. سالمن)



یکشنبه، آبان ۳۰، ۱۳۸۹

كاربردي

لطفا شهوت را با عشق عوضي نگيريد نقطه
لطفا شهوت را با عشق عوضي نگيريد نقطه
لطفا شهوت را با عشق عوضي نگيريد نقطه
نقطه نقطه نقطه

جمعه، آبان ۲۸، ۱۳۸۹

"خاطره" درد كمي نيست

من يه "حلقه" دارم كه اونو به عنوان جاسوئيچي زدم به سوئيچ ماشينم.
همه وقتي ميبيننش لبخند ميزنن...
اما نميدونن كه اين موضوع اصلا خنده دار نيست. اصلا...

سه‌شنبه، آبان ۲۵، ۱۳۸۹

حيف...تمام ميشود...

در آغوشت
همچون كودكي هستم كه ميداند
ته ديگش
با همه خوبي
تمام ميشود


(امين منصوري)

یکشنبه، آبان ۲۳، ۱۳۸۹

نبود اگر نبودم

من با تو خواهم ماند
راست و دروغش...
پايِ عشق 


پ.ن: نه مشكلات... نه سفر... نه اجبار... اگر نباشي... اگر نباشم... عشقي نبوده! همين

جمعه، آبان ۲۱، ۱۳۸۹

دلي كه راحت خالي ميكنند

هرگز خطاهايتان را بيش از حد بزرگ نكنيد. اين كار را بهترين دوستانتان بي هيچ چشم داشتي برايتان انجام ميدهند.


(رابرت ادواردز)

چهارشنبه، آبان ۱۹، ۱۳۸۹

غمباد

آقا شوفاژ كه كارش تموم شد بي‌زحمت بيايد قلب ما رو هم هواگيري كنيد.
اينروزا دلمون به هيچي گرم نميشه.

سه‌شنبه، آبان ۱۸، ۱۳۸۹

كشف شهودي

شما يادتون نمياد... قديما وقتي گريه ميكرديم دلمون سبك ميشد.

پ.ن: به نقل از گودر خودم

دوشنبه، آبان ۱۷، ۱۳۸۹

براي مجريان متوهم

حتما ميدونيد...
كه مجري عدالت با مجري قانون خيلي فرق داره.
خيلي!

جمعه، آبان ۱۴، ۱۳۸۹

نشانه!

اي كاش خدا فقط  يك نشانه‌ي روشن به من نشان ميداد!
چيزي مثل باز كردن يك حساب پر پول به نام من در يكي از بانكهاي سوييس.

(وودي آلن)

چهارشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۸۹

قياس

ادبیات نسخه ی دومی از زندگی نیست
از اين کثافت همان یک نسخه كفايت ميكند.

(ويرجينيا وولف)

دوشنبه، آبان ۱۰، ۱۳۸۹

شهر بي تو مرا...

باز دیروز شهر دوازده میلیون و هفتصد و نود و شش هزار و پانصد و چهل و سه نفری تهران خالی بود
بس که در سفری...

(م.مستور)

پ.ن: انتظار هميشه فولاد آبديده نميسازد
تنش گسيختگي من پايين است...

شنبه، آبان ۰۸، ۱۳۸۹

روياي خاكستر

پرنده ای که نداند آزادی چیست
از باز ماندنِ درِ قفسش
سرما می خورد

(ليلا كرد بچه) 

پ.ن: براي همه ي شادي هايي كه  فراموش كرده ايم ...

پنجشنبه، آبان ۰۶، ۱۳۸۹

سيكل باطل

ما در پنج سال اول به كودكانمان ياد ميدهيم كه چگونه راه بروند و چگونه حرف بزنند. اما در باقي عمرشان مرتبا به آنها گوشزد ميكنيم كه بايد بتمرگند و خفقان بگيرند.

(فيليس ديلر)

چهارشنبه، آبان ۰۵، ۱۳۸۹

كوچ

كوچ تا چند؟!...
مگر ميشود از خويش گريخت؟!

(بال) تنها غمِ غربت به پرستوها داد...

(بال) تنها غم غربت به پرستوها داد...

(بال) تنها غم غربت به پرستوها داد...


(فاضل نظري)

سه‌شنبه، آبان ۰۴، ۱۳۸۹

عزيزم بيا واقع گرا باشيم...!

اگر كسي به شما گفت ميخواهد واقع گرايانه تصميم گيري كند يقين داشته باشيد ميخواهد به چيزي گند بزند.

(مري مك كارتي)

دوشنبه، آبان ۰۳، ۱۳۸۹

ارزاني

خواستم بپرسم : چند فروختي؟
يادم آمد گفته بودي: مفت هم گران است...!
بي معرفت!
من همين يك دل را داشتم...


یکشنبه، آبان ۰۲، ۱۳۸۹

بازنده

هرگز نقش ناجي رو واسه كسي كه خودش ميخواد به گا بره ايفا نكنيد.
اون كه به هر حال بد بخت ميشه كه اين به جهنم...! اما (دايه ي مهربون تر از مادر) رو هم قطعا به خاك سياه ميشونه.
قطعا!

شنبه، آبان ۰۱، ۱۳۸۹

غربت

قسمت بدِ برگشتن به خونه اينه كه وقتي برگشتي ببيني نيمي از آدمها دلشون برات تنگ نشده...
بدترين قسمتش اينه كه ممكنه بفهمي نصفه ديگه اصلا متوجه نبودنت نشدن!

پ.ن: پست قبلي به دلايلي حذف شد. از دوستاني كه لايك زدن عذر ميخوام.

خودفريبي

عشق كور نيست. خودش را به نديدن ميزند.

جمعه، مهر ۳۰، ۱۳۸۹

به چه دردي ميخوري پس؟!

ميدانم كه ما خلق شده ايم كه به ديگران كمك كنيم...
اما نميدانم ديگران براي چه خلق شده اند.

(مارگارت آتوود) 

چهارشنبه، مهر ۲۸، ۱۳۸۹

درخشش هاي ابدي يك ذهن پاك

اگه ميخوايد كسي رو براي هميشه ترك كنيد (حتي بعد از يك مشاجره ي وحشتناك)، سعي كنيد دوستانه ازش خدافظي كنيد.
بزاريد اون (تصويرِ آخر) قشنگ بمونه.
شايد طرف مقابلتون يك عمر بخواد با اون تصوير زندگي كنه!
يك عمر...!

ميكروبها در تقابل با شيشه نوشابه

اينروزها يك آدم عاقل تا جايي كه (بايد) ميفهمد نه تا جايي كه (ميتواند).

(هانامور)

سه‌شنبه، مهر ۲۷، ۱۳۸۹

تير خلاص

شنيدنِ (هر جور راحتي!) ميتونه از سيلي دردناكتر باشه.

پ.ن: لااقل بگو نميدونم...

دوشنبه، مهر ۲۶، ۱۳۸۹

آدمهاي عوضي... عوضي ميگيرند

خانوم هايي كه تصميم سوار شدن تو ماشينهايي كه جلو پاتون ترمز ميزنن رو داريد!
 لطفا عشوه هاي اوليه رو فراموش كنيد و خنده رو همون اول ارائه كنيد تا مزاحمت به اهلش برسه. نه اون كسي كه بغل خيابون در انتظار تاكسي ايستاده.
با اون آقايوني كه جلوي پاي هر خانومي  ترمز ميزنن حرفي ندارم. يعني ميدونم فايده اي نداره.



یکشنبه، مهر ۲۵، ۱۳۸۹

عكس فو........... ري

در زندگي همه ي آدمها، لحظاتي هست كه  تو خاطراتشون غرق ميشن.
بعد يه جاهايي بدون اينكه خودشون متوجه بشن يه لبخند، پهناي صورتشونو ميپوشونه.

اينارو گفتم كه بگم:
اي كسي كه زياد از اين لبخند ها بهم هديه دادي و خواهي داد...
هرجا... با هر كي هستي...
خوشبخت باشي!

شنبه، مهر ۲۴، ۱۳۸۹

...

تا حالا از خودتون پرسيدين چرا هيچ وقت پشت ماشينهاي گرون قيمت (مثلا بنز و BMW) ،  نمي نويسن: (بيمه كردم به نامت يا ابوالفضل)؟

پ.ن: جواب نميخوام. فقط پرسيدم. همينجوري.

جمعه، مهر ۲۳، ۱۳۸۹

سلام! سوژه ي نابم براي عكاسي!

دعا...  دعاي همان روزگار كودكي است:

(خدا تُنَد تِه دوباله تو مال من باسي...)


(حامد عسكري/ خانومي كه شما باشيد)


پنجشنبه، مهر ۲۲، ۱۳۸۹

عصر تجارت مدرن

هيچ وقت نگيد: ( اگه تورو دوس نداشتم باهات نميموندم...)
الان ديگه يه بچه ي 5 ساله هم ميدونه كه دوام يه رابطه، چند تا پارامتر تاثيرگذارتر از (دوست داشتن) هم داره.
بعله!...

چهارشنبه، مهر ۲۱، ۱۳۸۹

روسريتو بكش جلو ...

تعصب ، حسادتي است كه با يك هاله ي مذهبي احاطه شده.

(اچ جي ولز)

سه‌شنبه، مهر ۲۰، ۱۳۸۹

مسئوليت

هرگز نبايد روي كسي كه با اطمينان ميگويد:(رابطه ي عاشقانه ات را تمام كن) ، حسابي باز كرد.
او اگر عقل داشت ، مسئوليت دلتنگي هاي كسي را به عهده نميگرفت.

دوشنبه، مهر ۱۹، ۱۳۸۹

روياي مشترك

مذاهب ، انسانها را از هم دور ميكند. تنها روياها هستند كه سبب پيوند افراد ميشوند.

(اوژن يونسكو)

یکشنبه، مهر ۱۸، ۱۳۸۹

(خاطره) درد كمي نيست...

من يه عمره با خيالت
لحظه لحظه در نبردم
با تو زنده بودم اما...
با تو زندگي نكردم...

با تو زنده بودم اما...
با تو زندگي نكردم...

با تو زنده بودم اما...
با تو زندگي نكردم...

روزبه بماني

شنبه، مهر ۱۷، ۱۳۸۹

سقوط

همه ي بادها
به احترام بادبادك ايستادند
و ندانستند...
او فقط پرواز ميخواست...!

جمعه، مهر ۱۶، ۱۳۸۹

فقط جهتِ اطلاع محمد باقر قاليباف

اين شهر دَرَندَشت، جايي براي گريستن ندارد.

(به نقل از گودر منصوره پ)

پنجشنبه، مهر ۱۵، ۱۳۸۹

بدهي

يك جا هست كه بايد در بري. يه جا هم هست كه بايد وايسي. اما خدا نكنه جاي اين دو تا باهم عوض بشه كه ديگه تا آخر عمر بدهكار خودتي...

(دندان مار-مسعود كيميايي)

چهارشنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۹

يك خدمت ددمناشه!

هر كاري لذت خودش را دارد. نميدانيد چقدر دلم ميخواست به عنوان گوركن يا تابوت ساز به بعضي از سياسيون كشورم خدمات شاياني ارائه ميكردم.

(داگلاس جرالد)

سه‌شنبه، مهر ۱۳، ۱۳۸۹

بعد از هدفمندي اينم نخواهيم داشت!

با مزه ترين لحظات زندگي يك آدم بي پول لحظاتي است كه براي خرج كردن پولهايي كه در نياورده نقشه ميكشد.

(تامس گريلي)

دوشنبه، مهر ۱۲، ۱۳۸۹

زنگار

صفرها را بستند
تا به بيرون زنگ نزنيم
از شما چه پنهان...
ما از درون زنگ زده ايم...

اكبر اكسير

یکشنبه، مهر ۱۱، ۱۳۸۹

ضرب المثلي براي تمام دوران

"چاه ، دستي پر نميشه"

و اين يعني كه شما نميتوانيد با محبت به كسي ، از او يك آدم خوب بسازيد.
چاه ها يا آب دارند...
يا ندارند...

كنكاش يك روانشناس

+ ميدوني بهت خيانت ميكنه؟
- ميدونم
+ ميدوني اگه دوست داشت اينكارو نميكرد؟
- ميدونم
+ ميدوني به درد تو نميخوره؟
- ميدونم
+ پس چرا هنوز ميگي دوسش داري؟!
- خب اينو نميدونم...

شنبه، مهر ۱۰، ۱۳۸۹

يك ناله ي مستانه ز جايي نشنيديم...

ويران شود اين شهر... كه ميخانه ندارد!

پ.ن: نسل من با دلتنگيهايش چه كرد؟! 
(كاظم قمي).

جمعه، مهر ۰۹، ۱۳۸۹

اتوبان يك طرفه

اگرميخواهيد بازي كنيد دنبال يك همبازي خوب باشيد.
كسي كه عاشق شماست قطعا گزينه ي مناسبي نيست....

به عشق پاكمون قسم

داشت قسم ميخورد كه تمام حرفهايش عين حقيقت است.
گفت: به اين قبله ي محمدي. (جهت قبله را اشتباه نشان ميداد)
گفت: به اين بركت مرتضي علي. (به شيشه ي روي ميز اشاره ميكرد)
گفت: به اين سوي چراغ! (دستش رو به گوشه ي تاريك اتاق بود)

و نميدانست كه حتي اگر قسم  نميخورد... باز هم باور ميكردم...

پنجشنبه، مهر ۰۸، ۱۳۸۹

حس گرم با تو بودن

خدا خير بدهد اين كفشهاي بندي را!

كه رفتنت را دقيقه اي به تاخير مي اندازند...

(مهديه لطيفي)

چهارشنبه، مهر ۰۷، ۱۳۸۹

عشق / توقع / سرخوردگي / نفرت

نفرت احساس غريبي است كه اكثرا آن را نثار كساني ميكنيم كه زماني عاشقشان بوديم.

(جان آپدايك)

سه‌شنبه، مهر ۰۶، ۱۳۸۹

اندر احوالات سياست

سياستمداران سر و ته يه كرباس هستند. آنها قول ساختن پل را در جايي ميدهند كه رودخانه اي وجود ندارد.

(نيكيتا خروشچف)

دوشنبه، مهر ۰۵، ۱۳۸۹

مدرنيته

به عصر جالبي از روابط انساني رسيديم.
در قرارهاي عاشقانه هم ميشه تنهايي رو حس كرد.

شنبه، مهر ۰۳، ۱۳۸۹

شناختم... به جا نياوردي!

آدمهاي غمگين ، حافظه ي بهتري دارند.
  
(ه ع)


سمبه ي پر زور زندگي

روزمرگي يعني:
يه روز صبح كه از خواب بيدار ميشي، يهو با خودت فكر كني كه يه ساله از فلاني خبر نداري ، بدون اينكه مشكلي بينتون پيش اومده باشه....
در حالي كه قبلا هر روز مي ديديش... 
هر روز...!

جمعه، مهر ۰۲، ۱۳۸۹

نقاب

مرده شور اون زيبايي رو ببره كه بعد از حمام قراره هيچيش باقي نمونه.

پ.ن: خانوم ببخشيد! شما دوس دختر منو كه رفت تو همين حمام نديدين؟! همون كه آرايش داشت...

چهارشنبه، شهریور ۳۱، ۱۳۸۹

گوشي فارسي وان

در تبليغ اولين گوشي ايراني (GLX) موارد زير به عنوان امتيازات ذكر شده:

1- ضبط تمامي مكالمات به صورت خودكار
2- قابليت نصب قفل روي تمامي منو ها


آره... ويژگي هاش هم ايرانيه!...اصلا مخصوص ايرانيه!...
كانالش كه فارسي وان باشه خب اينم گوشيش ميشه ديگه

آدم معمولي

...و همه ي مشكلات از آنجا شروع شد كه خواستيم يك آدم معمولي را مقدس نشان بدهيم.

پ.ن: برداشت آزاد است اما منظور من در تمامي ابعاد روابط انسانيست. حتي همان كه از ذهن شما گذشت!

دوشنبه، شهریور ۲۹، ۱۳۸۹

اطلاع رساني

آيا ميدانستيد:كه يك انسان 8 ثانيه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است.
آيا ميدانستيد: كه داوينچي با يك دست مينوشت و با دست ديگرش نقاشي ميكشيد.
ايا ميدانستيد: كه غير ممكن است با چشم باز عطسه كرد.
آيا ميدانستيد: كه دوست دختر من با پسر عمويش روابط غير افلاطوني دارد.

نمي دانستيد؟!
مهم نيست! اين آخري را خودم هم تازه فهميدم.

نگاهي دوباره

زندگي بدون سيگار طولاني تر نميشود بلكه طولاني تر به نظر مي آيد.

پ.ن:سيگارو ... ! امان از مسدود شدن.

شنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۹

يك فيلم باشكوه

- مذهب؟
- نه
- مذهب
، سوالي نيست كه تو با آره و نه جواب بدي! بالاخره تو از يه چيزي پيروي ميكني ديگه...
- آره... قلبم!


(the experiment)

پ.ن:تا ميتوانيد اين فيلم را ببنيد. به چندين بار ديدنش هم ميارزد.

جمعه، شهریور ۲۶، ۱۳۸۹

شهر من

اينجا تهران است...
شهر آپارتمانهاي بلند و ديوارهاي نازك...
شهر ارگاسم هاي بي فرياد...

پنجشنبه، شهریور ۲۵، ۱۳۸۹

گفتم آهن دلي كنم چندي

زن: اگه اون تونسته فراموش كنه... منم ميتونم
مرد:ميبيني؟ هنوزم دوسش داري!
زن: از كجا معلوم؟
مرد: ازاونجا كه هنوزم ميخواي كارايي رو بكني كه اون كرده...

(شبهاي روشن/فرزاد موتمن)

چهارشنبه، شهریور ۲۴، ۱۳۸۹

پست شماره 100 (غربت)

مست بودم. تو اتوبان چمران آهنگ (وقتي دلگيريو تنها) ي ابي رو گذاشته بودم و صداشو تا ته بره بودم بالا. دلم گرفته بود... تو حال خودم نبودم... بلند بلند ميخوندم باهاش. هر كي رد ميشد يه متلكي مينداخت.
يكي ميگفت ناز نفست!
يكي ميگفت نخون آهنگو خراب كردي...
اما من بازم ميخوندم. تا اينكه يه 206 نقره اي كه يه دختر و پسر توش بودن كنارم تو ترافيك وايساد. دو تايي بلند بلند باهام خوندن:
وقتي دلگيريو تنها...
غمم سبكتر شد. دلگير بودم اما ديگه تنها نبودم. تو اون حال فقط يه لبخند بهشون زدم اما حالا ميخوام بهشون بگم ...
دمتون گرم

یکشنبه، شهریور ۲۱، ۱۳۸۹

يك مهندس متعهد

ديني/ معارف/ بينش اسلامي/ انديشه اسلامي/ انقلاب اسلامي/ متون اسلامي/ تاريخ اسلام /قرائت قرآن ... تبريك ميگم! يه چنتا درس فرعي باقي ميمونه كه اگه اونا رو هم بخونيد، مهندس ميشيد.

بازنده ي قايم باشك

باید دنبال شادی ها گشت ولی غمها خودشان ما را پیدا می کنند.

(نيچه)

پنجشنبه، شهریور ۱۸، ۱۳۸۹

ايران بانو

مادري داشتم كه بهار را به گوشه ي چارقدش سنجاق كرده بود...

(ع.م)

چهارشنبه، شهریور ۱۷، ۱۳۸۹

شصتي كه به چشم فرو رفته...

(دهه شصتي) كسيه كه تموم عمرش براي هضم كردن اتفاقاي سه دهه ي اول زندگيش كافي نيست.

دوشنبه، شهریور ۱۵، ۱۳۸۹

از هر طرف كه رفتم... جز وحشتم نيافزود

رفيقم ميگفت: ميدوني چرا من تو زندگيم پيوسته به گا رفتم؟
گفتم چرا؟
گفت: چون هميشه يه سري آدم دورو برم بودن كه گفتن اين راه اشتباس... اما هيچ وقت نگفتن راه درستش كدومه.


پ.ن: ميخوام برم دنبال اولين پيشنهاد مفيد.

یکشنبه، شهریور ۱۴، ۱۳۸۹

روزي 3 سخنراني از دكتر در 20:30


كسي كه زياد حرف ميزند يا تصور ميكند خيلي ميفهمد
، يا خيلي دروغ ميگويد.

(آبه دولاروش)


شنبه، شهریور ۱۳، ۱۳۸۹

خواست خدا بوده حتما!

مذهب همان چيزيست كه مانع كشته شدن پولدارها به دست فقرا ميشود.

(ناپلئون بناپارت)

پ.ن: شهر تو، شهر فرنگ / آدماش ترمه قبا /شهر من، شهر دعا / همه گنبداش طلا

چهارشنبه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۹

مرثيه اي براي يك توهم

پارسال تو برنامه ي نود، فردوسي پور از برنامه ريزي علي دايي واسه تيم ملي انتقاد كرد.
علي دايي جواب داد: آقاي فردوسي پور اينجا ايرانه! فك كردي كجا داري زندگي ميكني؟!


پ.ن: اين سوال علي دايي رو دوباره امروز از خودم پرسيدم.


سه‌شنبه، شهریور ۰۹، ۱۳۸۹

خرابش نكنيد!

وقتي با يكي از زن ها ازدواج كردي، راحت تر ميتوني قالش بزاري. چون اونوقت بهونه اي داري كه هيچ كس نميتونه ايرادي ازت بگيره.

(خداحافظ گري كوپر)


یکشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۹

بلد نبودي...

لعنت به اون مسافري...
كه رفتنو ياد تو داد...!


دوره ي سراب ها...

اگه سراب ديديد ، تظاهر كنيد كه ازش آب ميخوريد و سيراب رد ميشيد.
نزاريد به دروغش افتخار كنه.


الگو

بدترين توصيه اي كه به يه آدم عادي ميشه كرد اينه: خودت باش!


دورترم نكن... نكن...

اون موقع كه گريه ت ميگيره و حواست حسابي به عزاداري و شب قدره، واسه سلامتي فلاني و به زمينِ گرم خوردن فلاني، ازت آمين و صلوات ميكشه.
اگه بازم برم... چجوري با خودم كنار بيام كه حسابم از اين حرفا جداس؟!


پ.ن:پارسال تو اوج عزاداري گفت: خدايا! اين عفريته ي هرزه، اين كاندوليزا رايسو همين امشب بكش!

شنبه، شهریور ۰۶، ۱۳۸۹

كامران نجف زاده و افتخاري

خانوم بازها هميشه ميرن تايلند.
هنوزم اونايي كه هيچ جا راهشون نميدن ميرن ونزوئلا.
و تازگيها...
خ.ا.ي.ه مال ها ميرن فرانسه!


پنجشنبه، شهریور ۰۴، ۱۳۸۹

روسيه! بازم مثال بزنم دكتر؟!

دشمناتو بي خيال شو. تنها كسي كه ميتونه تورو به خاك سياه بشونه يك دوست كاملا مورد اعتماده.

(مايكل جي تاكر)

پ.ن: اسفنديار رحيم مشايي! بازم بگم؟!


چهارشنبه، شهریور ۰۳، ۱۳۸۹

خدايا! مواظب كفشام باش!

ترجيح ميدهم با كفشهايم راه بروم و به خدا فكر كنم تا اينكه در مسجد بنشينم و به كفشهايم فكر كنم.

(علي شريعتي)


سه‌شنبه، شهریور ۰۲، ۱۳۸۹

دروغ نگو... بقيه ش تو سرت بخوره

مردم به خاطر مذهب بحث ميكنند، كتاب مينويسند، ميجنگند و حتي ميميرند اما حاضر نيستند بر اساس اصول آن زندگي كنند.

(چارز كولتون)


باشه... اصلا لولو برد

هر قدر عقايد كسي احمقانه تر باشه بايد كمتر باهاش مخالفت كرد.

خداحافظ گري كوپر


شنبه، مرداد ۳۰، ۱۳۸۹

نيمه ي پر

- ناخدا خورشيد، هموني كه يه دست نداره؟
- نه! هموني كه يه دست داره!

(ناخدا خورشيد-ناصر تقوايي)




چه زود دير ميشود

مردمي كردن يك دولت، آخرين راه حل نجات آن پيش از سقوط قطعي است.

lord brown

چهارشنبه، مرداد ۲۷، ۱۳۸۹

شوخي دستي

زندگي شوخي زشتي است كه هر چه به پايانش نزديك شويم ، مستهجن تر ميشود.

(w.s.gilbert)


داروين يا رانده از بهشت؟!

آدما ترجيح ميدن يه فرشته سقوط كرده باشن تا يه ميمون تكامل يافته.
واسه همينه كه از علم فرار ميكنن و دنبال مذهب ميرن.

(ونيوود رد)


نازك دل

- به خدا اگه اشكاتو پاك نكني منم اشكامو پاك نميكنما...

دوشنبه، مرداد ۲۵، ۱۳۸۹

روياي ديكتاتور

ديكتاتورها دوست دارند كه مردم تحت سلطه ي آنها از يك اكثريت گوسفند و يك اقليت قصاب تشكيل شده باشد.
(ولتر)

یکشنبه، مرداد ۲۴، ۱۳۸۹

بهشت نديده!

شما نميتوانيد با كسي كه ايمان دارد با كشتن شما به بهشت ميرود، منطقي بحث كنيد.
(ولتر)


شنبه، مرداد ۲۳، ۱۳۸۹

يه نخ ديگه بده...

عشق مثله سيگار ميمونه. اگه خاموش بشه ميتوني دوباره روشنش كني اما هيچ وقت ديگه اون مزه ي اول رو نداره.
(لرد ويول)

پ.ن: يه سيگاري
، خوب ميدونه كه يه سيگار دوباره روشن شده، چقد بد طعمه.

جمعه، مرداد ۲۲، ۱۳۸۹

چه بويي مياد؟!

سياستمداران مثله كهنه ي بچه هستند، هر از چند گاهي به يك دليل واضح و مشخص بايد آنها را عوض كرد.
(ويل اسميت)

چهارشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۹

به پاي هم پير شيد....

ازدواج، سطل آشغال احساسات است.
(اسكار وايلد)

سه‌شنبه، مرداد ۱۹، ۱۳۸۹

شوخي

مذهب شوخي سنگيني بود كه محيط با من كرد و من سالها مذهبي ماندم، بي آنكه خدايي داشته باشم.
(سهراب سپهري)

پ.ن: به نقل ازگودر هما عباسي نسب

دوشنبه، مرداد ۱۸، ۱۳۸۹

از نشانه ها اخر الزمان

دوره ي آخر الزمان به كِي ميگن پس؟!
الان تو pmc تبليغ كنسرت مشترك سياوش قميشي و اندي رو ديدم!

نظر خواهي

-نظر تو چيه؟
-من نظرِ لطفمه

یکشنبه، مرداد ۱۷، ۱۳۸۹

ميدوني كه... من تقصيري ندارم.

مهمترين فايده ي علم روانشناسي اينه كه مسائلي مثل (كوتاهي والدين در تربيت) يا (عوامل محيطي و وراثتي) رو به عنوان توجيه ، واسه اشتباهات آدما معرفي ميكنه.

شنبه، مرداد ۱۶، ۱۳۸۹

همه چي سر جاشه

بيايد يه خورده شك كنيم.
نكنه زمين جهنم آدماي يه سياره ي ديگه ست؟!


درد

-همه درداي آدم از فهميدنه...
لازم نيس داداشت چيزي بفهمه.


سوته دلان(علي حاتمي)

پنجشنبه، مرداد ۱۴، ۱۳۸۹

كي خودت ميشي؟!

ايران تنها كشوري كه حتي وقتي تو اون زندگي ميكني، دلت براش تنگ ميشه...

سه‌شنبه، مرداد ۱۲، ۱۳۸۹

خونه... اون خونه ي ويرون...

خانه، جايي نيست كه شما در آن زندگي ميكنيد، جايي است كه ديگران شما را ميفهمند.

(كريستين مورگن استرن)

آآآخي...

اگه مردي رو ديدي كه در ماشينو واسه زنش باز ميكنه دو حالت بيشتر نداره. يا ماشينشو تازه گرفته يا زنشو.

یکشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۹

خب آخه چرا؟!

يكي از دوستاي دوره ي دبستانمو ديدم. حال و احوال كرد و گفت خلبان شده و ماهي 6-7 ميليون درمياره. موقع رفتن شمارشو خواستم كه يه خط ايرانسل بهم داد و بعد رفت دم خيابون منتظر تاكسي شد.

دور صد و بيست و پنجم سفر هاي استاني

نميدانم كه چرا آدمهاي بي خاصيت، اين همه شوق خدمت به جامعه ي خود را دارند.

(دومينيك دان)


شنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۹

با پرچم سفيد...

بي لشگريم، حوصله ي شرح قصه نيست
فرمانبريم،
حوصله ي شرح قصه نيست
با پرچم سفيد به پيكار ميرويم
ما كمتريم!... حوصله ي شرح قصه نيست...


فاضل نظري

اينطور راحتي؟!

نگران نباش
پاچه هايم را بالا زده ام
تا فرق ميان رعيت و عاشق
معلوم نشود.


(كيكاووس ياكيده)

وقتي سرت از خيالات، زيادي سنگين باشد...

همه جا تاريك است، كسي نيست، سرم چه شده؟ لابد در ايرلند جايش گذاشته ام. توي بار. بايد هنوز همانجا باشد، روي پيشخوان. مهم نيست، لياقتش همين بود.

از كتاب متن هايي براي هيچ (ساموئل بكت)

همدردي با يك دلقك

...اين تصور كه ماري ته سيگار عشق جديدش را از زير سيگاري بردارد و بكشد ( با وجود اينكه تسوپفنر سيگاري نيست) مرا كاملا به هم ميريزد. به هر حال ماري بايد براي او كاري ميكرد. براي مثال با هم برقصند يا ورق بازي كنند يا براي هم كتاب بخوانند يا باهم صحبت كنند... در واقع اشپزي تنها كاري بود كه ماري ميتوانست برايش انجام دهد بدون اينكه به من فكر كند. چون به ندرت براي من اشپزي كرده بود و دليلي وجود نداشت با انجام اين كار احساس خيانت و فاحشگي به او دست دهد.

عقايد يك دلقك(هاينريش بل)

جمعه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۹

تنهايي يا چيزي شبيه به اون...

خداوند مرد را خلق كرد و وقتي متوجه شد او به اندازه ي كافي تنها نيست زن را خلق كرد تا تنهاييش را عميقتر درك كند.

(پل والري)

سه‌شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۹

گوشي رو بزار بگو خدافظ....

6 ماه پيش گفتم: نميزارم خراب شه
5 ماه پيش گفتم: خيلي برام سخته
4 ماه پيش گفتم: تموم شه اذيت ميشم
3 ماه پيش گفتم: تو خسته شدي
2 ماه پيش گفتم: خسته شدم
1 ماه پيش تا حالا فقط تماشات كردم تا كمتر دلم برات تنگ شه

الان اينجام... خراب شده... برام سخته... اذيت ميشم... خسته شدي... خسته شدم
اما از همه بدتر اينكه...
هنوزم دلم خيلي برات تنگ ميشه

من؟! خب... آآآره... قبول دارم

مهملاتي هستند كه به ناچار بايد آنها را محترم شمرد زيرا كه مستقيما با مقدسات مردم در ارتباطند.

(ولتر)

دوشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۹

دردش ميگيره خب...

بيايد يه كلاس بزاريم و دنيا رو با مفاهيمي مثله (بي خيال شو) يا (بسشه ديگه) اشنا كنيم.

یکشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۹

به چي فكر ميكني عزيزم؟

اگر ما آدما قدرت خوندن ذهن همديگه رو داشتيم ، اولين چيزي كه تو دنيا از بين ميرفت عشق بود.

شنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۹

اتوپيا!

انقلاب كامل انقلابي است كه در آن آخرين ديكتاتور را با روده هاي آخرين مبلغ مذهبي دار بزنند.

(ديدرو)

جمعه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۹

لطف ميكني...!

خدايا! منو در برابر دوستانم محافظت بفرما! خودم از عهده دشمنام بر ميام.

دوستان خوردني!

كلاريس! من ديگه بايد برم. امشب شام يه دوست قديمي دارم.

ديالوگ دكتر هانيبال(آنتوني هاپكينز)
فيلم سكوت بره ها

پنجشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۹

حماسه ي حضور!

حتي اگر پنجاه ميليون نفر يك حرف احمقانه را تاييد كنند آن حرف كماكان احمقانه است.

(آناتول فرانس)

دوشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۹

آرزو آرزو كه ميگن تويي؟!

تلخ ترين قسمت زندگي يه جوون اونجاست كه ميفهمه آرزوهاش چقدر كوچيكن.

یکشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۹

پير شدم... پير تو اي جووني

يكي ميگفت تجربه مثله فانوسيه كه فقط جولو پاي اوني كه صاحبشه رو روشن ميكنه.
ولي اون يارو اضافه نكرد وسط باتلاق اگه 100 تا فانوس هم داشته باشي چه غلطي بايد بكني

ياد كس خاصي نميفتي؟!

(من امپراتور رم هستم و قاعدتا من بايد تعيين كنم كه گرامر چگونه افعالش را صرف كند)

امپراتور زيگيسموند (در پاسخ به تذكرات دستوري استاد لاتينش!)

يك روايت معتبر در رابطه با بخشش

بخشيدن يه چيزه و فراموش كردن يه چيز ديگه

سنگ محك

براي اينكه بفهميد آدمي شريف و درستكاره ازش بپرسيد:( تو جدا شريفي؟) و اگر جوابش مثبت بود بدونيد يه پست فطرتي كه دومي نداره.

قبول نداري؟!

شرافت چيز خيلي خوبي است به شرطي كه از جانب ديگران باشد.

چوب دو سر...

لعنت به اين حق انتخاب كه يا بايد با تو باشم يا بدون تو.

جمعه، تیر ۲۵، ۱۳۸۹

در باب رساله علف و دهن بزي

دختر ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمی‌شوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر می‌رسند.

پنجشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۹

عاشقانه!

-تا حالا چند بار عاشق شدي؟
-5 بار
-منم جزو عشقات هستم؟!
-آره... چهارميشي

چهارشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۹

( )

جدايي چون ميله اي آويزان درهوا
به سرو صورتم ميخورد
جدايي پلي ميان ماست
حتي اگر زانو به زانوي تو نشسته باشم!


ناظم حكمت

بدبخت شناسي

يه دوستي ميگفت:
بدبخت ترين آدم كره ي زمين كسي كه نتونه دوستاي واقعيشو واسه خودش نگه داره.

پ.ن: يعني ما كه يه زماني... بوديم و نيستيم... بدبخت ترينيم؟!

يك روايت معتبر درباره ي خيانت

يه ضرب المثل انگليسي هست كه ميگه:
اسبي كه يه بار تورو زمين زد... حتمن بازم اينكارو ميكنه

نيازمنديها

به يك دختر دل نازك و نوجوان جهت گريه كردن (آن هم يك دل سير) به جاي خودم نيازمندم.

دوشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۹

هر چي من ميگم بي فايده س...

يه عمو خسرو ميخوام كه بگه:
حال همه ي ما خوب است. اما تو باور نكن...

جمعه، تیر ۱۸، ۱۳۸۹

برخورد مردانه با نامردي...

درست وقتي كه مي افتم...
تو دستامو نميگيري!
يه لحظه رو نگام وايسا.
بهم محكم بگو ميري.

چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۹

نيازمنديها

به يك قاتل حرفه اي جهت سر به نيست كردن خياباني نيازمنديم.
نگران پولش نباشيد. شخصا صد ها نفر رو ميشناسم كه حاضرن دنگ بدن.

یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹

در اتوبوس اتفاق افتاد...

يه دختر خيلي شيك كنار من تو اتوبوس خلوت وايساده بود.(اونور نرده ها!). موبايلش زنگ خورد. از ديالوگها ميشد حدس زد كه نامزد يا دوست پسرش اونور خطه. مثله اينكه از اونور خط ازش پرسيد كجايي؟ گفت توي تاكسي تو راه انقلابم. تا اينو گفت مردي كه تو آخرين رديف مردونه نشسته بود با آخرين قدرت داد زد: آقاي رارنده! ايستگاه نگه دار پياده ميشيم داداش!
لازمه بگم بعدش قيافه ي دختر چه شكلي شد؟!

پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۹

ژانر شناسي

-اين دخترايي كه دست يه دختر ديگه رو موقع راه رفتن سفت ميچسبن.
-اينايي كه هر وقت جوابي واسه سوالت ندارن ميگن الان وقتش نيست.
-اينايي كه فنر ماشينشونو ميخوابونن و احساس ميكنن قشنگتر شده.
-اينايي كه وقتي با پارتنرشون قدم ميزنن همش چششون ميدووه.

جاي خالي...

- تو اصلا ميدوني عشق چيه؟! تو اصلا قلب داري؟! اصلا تا حالا كسيو دوس داشتي؟!
-ااااااااااه..... تورو خدا بگير بخواب انقد مارو ياد چيزايي كه نداريم ننداز...

(به نقل از فيلم همسفر)

چهارشنبه، تیر ۰۹، ۱۳۸۹

كافي شاپ

كافي شاپ رفتن با يه دختر؛ حد وسط خونه اومدن وخونه نيومدنشه.

یکشنبه، تیر ۰۶، ۱۳۸۹

امنيت

يه جوري شده كه با ديدن چراغ گردون به جاي احساس امنيت خودتو خيس ميكني...
حتي وقتي با معيار هاي اونا هم هيچ ريگي به كفشت نيس...

جمعه، خرداد ۲۸، ۱۳۸۹

قبول واقعيت

-امروز چجوري پيچوندي اومدي بيرون؟
-به مامان گفتم با دوست پسرم ميرم بيرون.
-مگه منو ميشناسه؟
-نه

دلتنگي

-نميدوني... توي اين مدت كه نبودي با هركي ميخوابيدم ياد تو مي افتادم.
-...

دوشنبه، خرداد ۱۷، ۱۳۸۹

شما بكنيد / ما ميدهيم

تظاهرات و امتحان

شنبه، خرداد ۱۵، ۱۳۸۹

مريض

عاشق توضيح بيشتر خواستن از ادمايي هستم كه تابلو خالي ميبندن.

پنجشنبه، خرداد ۱۳، ۱۳۸۹

راحت باش!

(دوس دارم بپرم بغلتو محكم ماچت كنم)
اينجا كه ميرسه تعارف ميكنه.
حالا اگه ميخواست بزنه تو گوشم كه....

چهارشنبه، خرداد ۱۲، ۱۳۸۹

راه حل كلي

خط بطلاني بر تمامي انگيزه هاي دنيا:
كه چي بشه؟!

سه‌شنبه، خرداد ۱۱، ۱۳۸۹

قابل ترحم

هرگز شاگرد اول نشدم. ولي امروز براي چندمين بار موفق به كسب پايين ترين نمره ي كلاس شدم.
هر جا كه هستين به احترامم يك دقيقه سكوت كنين.

تو هم؟!

همه ي آدما پتانسيل روابط دوست دختر- دوست پسري و نامزد بازي تهوع آور رو دارن. فقط بايد پايه واسه چندش بازيشون پيدا كنن.

دوشنبه، خرداد ۱۰، ۱۳۸۹

مدارا

حفظ رابطه با تو که خیانت کاری مثل راه رفتن با دمپایی لا انگشتی ای میمونه که همون یه بندشم پاره شده

بیچاره

من چرا استادمو نمیکشم ؟!