...و همه ي مشكلات از آنجا شروع شد كه خواستيم يك آدم معمولي را مقدس نشان بدهيم. پ.ن: برداشت آزاد است اما منظور من در تمامي ابعاد روابط انسانيست. حتي همان كه از ذهن شما گذشت!
آيا ميدانستيد:كه يك انسان 8 ثانيه بعد از قطع گردن هنوز به هوش است.
آيا ميدانستيد: كه داوينچي با يك دست مينوشت و با دست ديگرش نقاشي ميكشيد.
ايا ميدانستيد: كه غير ممكن است با چشم باز عطسه كرد.
آيا ميدانستيد: كه دوست دختر من با پسر عمويش روابط غير افلاطوني دارد.
نمي دانستيد؟!
مهم نيست! اين آخري را خودم هم تازه فهميدم.
مست بودم. تو اتوبان چمران آهنگ (وقتي دلگيريو تنها) ي ابي رو گذاشته بودم و صداشو تا ته بره بودم بالا. دلم گرفته بود... تو حال خودم نبودم... بلند بلند ميخوندم باهاش. هر كي رد ميشد يه متلكي مينداخت.
يكي ميگفت ناز نفست!
يكي ميگفت نخون آهنگو خراب كردي...
اما من بازم ميخوندم. تا اينكه يه 206 نقره اي كه يه دختر و پسر توش بودن كنارم تو ترافيك وايساد. دو تايي بلند بلند باهام خوندن:
وقتي دلگيريو تنها...
غمم سبكتر شد. دلگير بودم اما ديگه تنها نبودم. تو اون حال فقط يه لبخند بهشون زدم اما حالا ميخوام بهشون بگم ...
دمتون گرم
ديني/ معارف/ بينش اسلامي/ انديشه اسلامي/ انقلاب اسلامي/ متون اسلامي/ تاريخ اسلام /قرائت قرآن ... تبريك ميگم! يه چنتا درس فرعي باقي ميمونه كه اگه اونا رو هم بخونيد، مهندس ميشيد.
رفيقم ميگفت: ميدوني چرا من تو زندگيم پيوسته به گا رفتم؟
گفتم چرا؟
گفت: چون هميشه يه سري آدم دورو برم بودن كه گفتن اين راه اشتباس... اما هيچ وقت نگفتن راه درستش كدومه.