پنجشنبه، دی ۰۲، ۱۳۸۹

اندر احوالات پايانبندي

رابطه هاي تمام شده را آنقدر كش ندهيد كه با خيانت تمام شود
خصوصا اگر شما اهل خيانت نيستيد
پاره ميشويد


پ.ن: به نقل از گودر حودم . بر خلاف هميشه... مخاطب خاص دارد.

۱۷ نظر:

نقش خیال گفت...

:)

ناشناس گفت...

مثل همیشه قشنگ !!!!

فاطمه گفت...

قاطعانه خواستن.قاطعانه با خود ت روراست بودن کار هر کسی نیست.ترجیح میدیم از ترس از دست دادن طرف و ترس تمام شدن رابطه خودمونو نابود کنیم اما اون چیزی که نمیخوایم رو نبینیم.ترسی که ما رو از بین میبره

سيفتال گفت...

هميشه يه پايان تلخ بهتر از يه تلخي بي پايانه.
اصغر فرهادي -درباره الي

ف@طمه گفت...

نمیدونم یه احساس لعنتی هس که ششاید نمیذاره تموم شه...

ناشناس گفت...

سلام
یاس هستم 19سالمه چند ماه پیش با یه پسر21ساله آشنا شدم.
برای اولین بار بود که......
*************************************************
جمع نیک اندیشان منتظر حضور صمیمی و نظرات ارزندهء شماست .

متشکرم (مدیر وبلاگ )

*************************************************

ناشناس گفت...

نه خوشم میاد حرفات کاملاً از سر تجربه و واقعیته

moh3n گفت...

اگه راست میگی کامنتاروهم نقل میکردی
:)))))))))))))))))))))))

rampole گفت...

تو گودر نمی نویسم...همینجا فقط(یعنی همونجا!)
میلم هم rampole89@gmail اِ...
تو هم میلِ گودریتو بده ، فالوت کنم

rampole گفت...

در ضمن دربارۀ اینکه "خوب می نویسم" هم باید بگم : "آینه آینه"!!!!!!!!

م.م. گفت...

بازم سلام.بازم یه پست گذاشتی که من ُ واسه کامنت گذاشتن تحریک میکنه.
میدونی خیانتش خیلی مهم نیست.بیشتر این مهمه که بعد از کش دادنش یه روز میفهمی که همه ی احساس و عشقت خرج کسی شده که از اون اولش تو رو باور نداشته.اینه که اونجای آدم ُ میسوزونه.
خیانت جنسی به دلیل خیانت عاطفی ای که درونش داره دردناکه وگرنه...
ولش کن.تا همینجا کافیه.
ممنون بابت بودنت.یعنی اینکه اینجا واسه من شده یه جور پاتوق.یه جور محل فرار از دلتنگی.

راستی به همه ی دوستان شروع جراحی اقتصادی رو تبریک میگم.هه!!!!!

بهار (خونه ی دل ) گفت...

مثل همیشه دوست داشتنی ....

absolution گفت...

خصوصا شما اگر اهل خیانت نیستید...
از این شماها کمه...
ولی خب!!

کک به تنبون گفت...

دلچسب بود و رعشه آور !

روسپی باکره گفت...

می خواهم خیانت کنم
اما
چه کنم؟
من مثل تو نیستم ...
حیف ...:(


+کش دادم و می دهم چون این ریسمان گر رها شود ... طنابی خواهد شد دور گردن نحیفم ...

++عالی بود
ممنون

مسعود گفت...

ميبوسمت
منتظر يه تلنگر بودم
مدتيه ديگه دوستش ندارم ولي نمي تونستم رهاش كنم

پریا گفت...

خب کش میاد...دست ما نیست...این دله که هنوز به روزای خوب باور داره....


ولی آخ از جملت...دردم اومد!