بي لشگريم، حوصله ي شرح قصه نيست
فرمانبريم، حوصله ي شرح قصه نيست
با پرچم سفيد به پيكار ميرويم
ما كمتريم!... حوصله ي شرح قصه نيست...
فاضل نظري
شنبه، مرداد ۰۹، ۱۳۸۹
همدردي با يك دلقك
...اين تصور كه ماري ته سيگار عشق جديدش را از زير سيگاري بردارد و بكشد ( با وجود اينكه تسوپفنر سيگاري نيست) مرا كاملا به هم ميريزد. به هر حال ماري بايد براي او كاري ميكرد. براي مثال با هم برقصند يا ورق بازي كنند يا براي هم كتاب بخوانند يا باهم صحبت كنند... در واقع اشپزي تنها كاري بود كه ماري ميتوانست برايش انجام دهد بدون اينكه به من فكر كند. چون به ندرت براي من اشپزي كرده بود و دليلي وجود نداشت با انجام اين كار احساس خيانت و فاحشگي به او دست دهد.
عقايد يك دلقك(هاينريش بل)
عقايد يك دلقك(هاينريش بل)
جمعه، مرداد ۰۸، ۱۳۸۹
سهشنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۹
گوشي رو بزار بگو خدافظ....
6 ماه پيش گفتم: نميزارم خراب شه
5 ماه پيش گفتم: خيلي برام سخته
4 ماه پيش گفتم: تموم شه اذيت ميشم
3 ماه پيش گفتم: تو خسته شدي
2 ماه پيش گفتم: خسته شدم
1 ماه پيش تا حالا فقط تماشات كردم تا كمتر دلم برات تنگ شه
الان اينجام... خراب شده... برام سخته... اذيت ميشم... خسته شدي... خسته شدم
اما از همه بدتر اينكه...
هنوزم دلم خيلي برات تنگ ميشه
5 ماه پيش گفتم: خيلي برام سخته
4 ماه پيش گفتم: تموم شه اذيت ميشم
3 ماه پيش گفتم: تو خسته شدي
2 ماه پيش گفتم: خسته شدم
1 ماه پيش تا حالا فقط تماشات كردم تا كمتر دلم برات تنگ شه
الان اينجام... خراب شده... برام سخته... اذيت ميشم... خسته شدي... خسته شدم
اما از همه بدتر اينكه...
هنوزم دلم خيلي برات تنگ ميشه
من؟! خب... آآآره... قبول دارم
مهملاتي هستند كه به ناچار بايد آنها را محترم شمرد زيرا كه مستقيما با مقدسات مردم در ارتباطند.
(ولتر)
(ولتر)
دوشنبه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۹
دردش ميگيره خب...
بيايد يه كلاس بزاريم و دنيا رو با مفاهيمي مثله (بي خيال شو) يا (بسشه ديگه) اشنا كنيم.
یکشنبه، مرداد ۰۳، ۱۳۸۹
شنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۹
جمعه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۹
دوستان خوردني!
كلاريس! من ديگه بايد برم. امشب شام يه دوست قديمي دارم.
ديالوگ دكتر هانيبال(آنتوني هاپكينز)
فيلم سكوت بره ها
ديالوگ دكتر هانيبال(آنتوني هاپكينز)
فيلم سكوت بره ها
پنجشنبه، تیر ۳۱، ۱۳۸۹
حماسه ي حضور!
حتي اگر پنجاه ميليون نفر يك حرف احمقانه را تاييد كنند آن حرف كماكان احمقانه است.
(آناتول فرانس)
(آناتول فرانس)
دوشنبه، تیر ۲۸، ۱۳۸۹
یکشنبه، تیر ۲۷، ۱۳۸۹
پير شدم... پير تو اي جووني
يكي ميگفت تجربه مثله فانوسيه كه فقط جولو پاي اوني كه صاحبشه رو روشن ميكنه.
ولي اون يارو اضافه نكرد وسط باتلاق اگه 100 تا فانوس هم داشته باشي چه غلطي بايد بكني
ولي اون يارو اضافه نكرد وسط باتلاق اگه 100 تا فانوس هم داشته باشي چه غلطي بايد بكني
ياد كس خاصي نميفتي؟!
(من امپراتور رم هستم و قاعدتا من بايد تعيين كنم كه گرامر چگونه افعالش را صرف كند)
امپراتور زيگيسموند (در پاسخ به تذكرات دستوري استاد لاتينش!)
امپراتور زيگيسموند (در پاسخ به تذكرات دستوري استاد لاتينش!)
جمعه، تیر ۲۵، ۱۳۸۹
در باب رساله علف و دهن بزي
دختر ها به خاطر زیبا بودنشان دوست داشتنی نمیشوند، بلکه اگر دوست داشتنی باشند، زیبا به نظر میرسند.
پنجشنبه، تیر ۲۴، ۱۳۸۹
چهارشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۹
بدبخت شناسي
يه دوستي ميگفت:
بدبخت ترين آدم كره ي زمين كسي كه نتونه دوستاي واقعيشو واسه خودش نگه داره.
پ.ن: يعني ما كه يه زماني... بوديم و نيستيم... بدبخت ترينيم؟!
بدبخت ترين آدم كره ي زمين كسي كه نتونه دوستاي واقعيشو واسه خودش نگه داره.
پ.ن: يعني ما كه يه زماني... بوديم و نيستيم... بدبخت ترينيم؟!
يك روايت معتبر درباره ي خيانت
يه ضرب المثل انگليسي هست كه ميگه:
اسبي كه يه بار تورو زمين زد... حتمن بازم اينكارو ميكنه
اسبي كه يه بار تورو زمين زد... حتمن بازم اينكارو ميكنه
دوشنبه، تیر ۲۱، ۱۳۸۹
جمعه، تیر ۱۸، ۱۳۸۹
برخورد مردانه با نامردي...
درست وقتي كه مي افتم...
تو دستامو نميگيري!
يه لحظه رو نگام وايسا.
بهم محكم بگو ميري.
تو دستامو نميگيري!
يه لحظه رو نگام وايسا.
بهم محكم بگو ميري.
چهارشنبه، تیر ۱۶، ۱۳۸۹
نيازمنديها
به يك قاتل حرفه اي جهت سر به نيست كردن خياباني نيازمنديم.
نگران پولش نباشيد. شخصا صد ها نفر رو ميشناسم كه حاضرن دنگ بدن.
نگران پولش نباشيد. شخصا صد ها نفر رو ميشناسم كه حاضرن دنگ بدن.
یکشنبه، تیر ۱۳، ۱۳۸۹
در اتوبوس اتفاق افتاد...
يه دختر خيلي شيك كنار من تو اتوبوس خلوت وايساده بود.(اونور نرده ها!). موبايلش زنگ خورد. از ديالوگها ميشد حدس زد كه نامزد يا دوست پسرش اونور خطه. مثله اينكه از اونور خط ازش پرسيد كجايي؟ گفت توي تاكسي تو راه انقلابم. تا اينو گفت مردي كه تو آخرين رديف مردونه نشسته بود با آخرين قدرت داد زد: آقاي رارنده! ايستگاه نگه دار پياده ميشيم داداش!
لازمه بگم بعدش قيافه ي دختر چه شكلي شد؟!
لازمه بگم بعدش قيافه ي دختر چه شكلي شد؟!
پنجشنبه، تیر ۱۰، ۱۳۸۹
ژانر شناسي
-اين دخترايي كه دست يه دختر ديگه رو موقع راه رفتن سفت ميچسبن.
-اينايي كه هر وقت جوابي واسه سوالت ندارن ميگن الان وقتش نيست.
-اينايي كه فنر ماشينشونو ميخوابونن و احساس ميكنن قشنگتر شده.
-اينايي كه وقتي با پارتنرشون قدم ميزنن همش چششون ميدووه.
-اينايي كه هر وقت جوابي واسه سوالت ندارن ميگن الان وقتش نيست.
-اينايي كه فنر ماشينشونو ميخوابونن و احساس ميكنن قشنگتر شده.
-اينايي كه وقتي با پارتنرشون قدم ميزنن همش چششون ميدووه.
جاي خالي...
- تو اصلا ميدوني عشق چيه؟! تو اصلا قلب داري؟! اصلا تا حالا كسيو دوس داشتي؟!
-ااااااااااه..... تورو خدا بگير بخواب انقد مارو ياد چيزايي كه نداريم ننداز...
(به نقل از فيلم همسفر)
-ااااااااااه..... تورو خدا بگير بخواب انقد مارو ياد چيزايي كه نداريم ننداز...
(به نقل از فيلم همسفر)
اشتراک در:
پستها (Atom)